مجموعه فرهنگی تبلیغی النبا العظیم

مجموعة النبأ العظیم للثقافة و التبلیغ

مجموعه فرهنگی تبلیغی النبا العظیم

مجموعة النبأ العظیم للثقافة و التبلیغ

مجموعه فرهنگی تبلیغی النبا العظیم

گروه فرهنگی تبلیغی النبا العظیم
مجموعة النبأ العظیم للثقافة و الترویج
Promotional Cultural Group alnabaolazim

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «alnabaolazim» ثبت شده است

آشنایی با میثم تمار

 

میثم فرزند یحیى، ابتدا غلام زنى از طایفه بنى اسد بود، حضرت امیر المؤمنین على(علیه السلام) او را خریدند و آزاد کردند.(١) میثم تمّار همان‌طور که از اسمش مشخص است، خرما فروشی بود که در کوفه زندگی می‌کرد و از موالیان بود. «موالیان» عجم‌هایی بودند که در بین عرب‌ها زندگی می‌کردند. موالی به ایرانیانی گفته می‌شد که در بلاد اسلامی زندگی می‌کردند. به بیان دیگر به ایرانیانی که از شهر و کاشانه خود آمده بودند و در مناطق عرب‌نشین دنیای اسلام مثل کوفه که یکی از مراکز تشیع بوده، با قبایل عرب زندگی می‌کردند، موالی گفته می‌شد. میثم تمّار, مسلمانى فداکار و شیعه اى وفادار و خالص بود و دارای پسرانی بود که همگی از علاقه مندان و پیروان اهل بیت علیهم السلام بودند. (٢) منطقه‌ای که جناب میثم پیش از اسلام ساکن آنجا بود و در آن متولد شده بود، منطقه‌ای به نام ران است که در آذربایجان قرار داشت.(٣)

 

در دیدار اولی که بین میثم و امیرالمومنین علیه‌السلام اتفاق می‌افتد، حضرت از ایشان ‌پرسیدند که اسم تو چیست؟ میثم در پاسخ گفت: «سالم». حضرت فرمودند: اما پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود که پدرت اسم تو را در ایران و در سرزمین خودت، میثم گذاشته است. میثم بسیار متعجب شد که با آنکه کسی از نام قبلی او خبر نداشته، حضرت از آن خبر داده اند. پس از آن حضرت به میثم فرمودند: از امروز نامت همان میثم باشد و همان نامی که پدرت بر تو گذاشت و همان نامی که رسول خدا صلی الله و علیه و آله مرا از آن نام باخبرم کرد.

میثم، جزو حلقه اول یاران امیرالمومنین علیه‌السلام و شیعیان خاص حضرت قرار دارد. 

 

ویژگی های میثم

 

میثم تمّار از خصائص و ویژگی های فراوانی برخوردار بود. مهم ترین و اصلی ترین ویژگی جناب میثم تبعیت و دلباختگی به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود به طوری که روح او مالآمال از محبت و دوستی و پیروی ازحضرت بود.

از جمله ویژگی های وی این بود که ایشان خطیب توانا و قابلی بود به طوری که با همین سخنوری خود حکومت جور و استبدادی یزید در کوفه را که عبیدالله بن زیاد بر مسند حکمرانیش قرار داشت، به چالش های بسیار و در عین حال دشوار میکشاند و از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دفاع می کرد. در سخنرانی های خودش مکرّراً فضائل بی شمار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را یادآور می شد و به همین واسطه از حاکمان جبّار اُمَوی اظهار برائت و دوری می کرد و این عمل وی باعث روشنگری میان مردم شده و عرصه را بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام تنگ و ناامن می نمود.

از دیگر ویژگی های جناب میثم مفسّر قرآن بودن ایشان است که در تفسیر این افتخار بزرگ را داشت که از محضر امیر کونین حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام استفاده کرده و شاگردی آن حضرت را نموده است. عبدالله بن عباس که یکی دیگر از شاگردان تفسیر حضرت بود روزی با جناب میثم برخورد کرد ومیثم به ابن عباس گفت: آنچه از تفسیر قرآن مى خواهى بپرس. من تمام قرآن و تأویل آن را نزد على علیه السلام فرا گرفته ام. ابن عباس, کاغذ و دواتى طلبید تا سخنان میثم را در تفسیر قرآن بنویسد. پس از آن میثم در باره جزئیات شهادت خویش, طبق آنچه از امیر مؤمنان شنیده بود, با ابن عباس صحبت کرد و او را شگفت زده نمود.(٤)

از ویژگی های دیگر ایشان این بود که از اتفاقات آینده خبر می داد چرا که حضرت امیر علیه السلام او را از آنها با خبر ساخته بودند. حضرت علاوه بر اتفاقات آینده، از مرگ و میر بعضی از افراد و فتنه ها و حوادث آینده نیز با خبر کرده بودند. مثلاً شهادت خود را پیش گویى مى کرد, خبر مرگ معاویه را یک هفته قبل از آن به ابو خالد گفته بود, قیام مختار را در کوفه نیز پیش گویى کرده بود.(٥)

از حادثه جان گداز کربلا هم خبر داشت، روزى به زنى به نام جبله مکّى گفته بود: این امت, پسر دختر پیامبرشان را در دهم محرم مى کُشند و دشمنان خدا این روز را مبارک مى دانند، این داستانى است که مولایم امیر مؤمنان علیه السلام به من خبر داده و فرموده است که همه چیز بر حسین بن على(ع) خواهد گریست.(٦)

روزى باحبیب بن مظاهر (از شهداى کربلا) دیدار کرد و با او گفتگوى مفصلی داشت. حبیب, در سخنى اشاره آمیز, خبر از شهادت میثم داد و گفت: گویا پیرمردى را مى بینم که در راه دوستى با خاندان پیامبر, او را به دار مى زنند و بر چوبه دار, شکمش را مى دَرَند (اشاره به شهادت میثم در کوفه).

 

میثم هم در جوابش گفت: من نیز مردى سرخ رو را مى بینم و مى شناسم که براى یارى فرزند دختر پیامبرش قیام مى کند و کشته مى شود و سرش در کوفه گردانده مى شود (اشاره به شهادت حبیب در کربلا).

افرادی که شاهد این گفت گو بودند, سخنان آن دو بزرگوار را مسخره کردند و دروغ پنداشتند، اما چند روزى نگذشت که میثم بر دار آویخته شد و چندى بعد نیز حبیب بن مظاهر در کربلا شهید شد و سر او را نیز بر نیزه زده, به کوفه آوردند.(٧)

 

از دیگر ویژگی های ایشان این بود که از راویان احادیث شریف و پربار حضرت امیر علیه السلام بود.

 

ارتباط با مولا علی علیه السلام

 

ارتباط میثم با حضرت درزمان خلافت آن حضرت صمیمی تر وبیشتر شد، و درهمان زمان بود که حضرت او را از بردگى رهاند و آزاد کرد.

وى شیفته آن بود که از محضر امیر مؤمنان على علیه السلام، علم و حکمت بیاموزد؛ لذا دل و جان خود را دربست در اختیار معارف علوم علوى گذاشت. حضرت نیز که او را لایق و با استعداد یافتند، دانش و حکمت هاى فراوانى به وى آموختند، حتى برخى اسرار را که به هر کس نمى توان گفت و آگاهى از حوادث آینده و بلاها و فتنه هاى زمانه را در اختیار او گذاشتند. از این رو میثم تمّار را صاحب سرّ امیر المؤمنین علیه السلام مى دانند.(٨)

گاهى میثم تمّار، گوشه اى از آموخته ها و رازهایى را که از امام خود فرا گرفته بود, با مردم در میان مى گذاشت و مایه شگفتى آنان مى شد. میثم تمّار، رازدار بود و جز به ضرورت و هنگام نیاز، آنچه را که از مولایش فرا گرفته بود، فاش نمى ساخت.

حضرت نیزگاهى به مغازه خرما فروشى او مى رفتند و هم صحبتش مى شدند و در این دیدارها از قرآن و حکمت هاى دینى به او مى آموختند.

 

آگاهی از شهادت

 

میثم، به واسطه آنچه از زبان مولایش شنیده بود، از شهادت خود آگاه بود. حضرت روزى به او فرمود: اى میثم! چه خواهى کرد آن روز که فرزند ناپاک بنى امیه (ابن زیاد) از تو بخواهد از من بیزارى بجویى؟

میثم گفت: نه، به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهم کرد.

امام (ع) فرمود: در غیر این صورت تو را به دار مى آویزند و مى کُشند.

گفت: صبر و مقاومت مى کنم. این در راه خدا برایم قابل تحمل است.

از این رو میثم، پیوسته انتظار شهادت داشت و شهادت بر سر عقیده و ایمان را افتخار مى دانست و با همه خطرها و فشارها، هرگز از دفاع و جانبدارى خاندان رسالت و خط امامت و ولایت دست برنمى داشت.

 

میثم یک روز صبح که به خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام ‌رسید، حضرت در چشمان میثم خیره شدند و فرمودند: به خدا قسم روزی را می‌بینم که به خاطر دوستی تو با من، دست و زبانت را می‌بُرَند و تو را از نخل آویزان می‌کنند میثم ‌پرسید: آیا واقعا این اتفاق می‌‌افتد؟ حضرت ‌فرمودند: آری به خدای کعبه قسم که این اتفاق می‌افتد و این رازی است که پیامبر صلی الله علیه و آله به من گفته است. میثم در پاسخ به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: هرگز پیامبر اکرم دروغ نمی‌گوید و من ایمان دارم همان چیزی که شما فرمودید، اتفاق می‌افتد.

 

نشر فضایل و معارف اهل بیت علیهم السلام

 

مردم کوفه، در آن دوران خفقان، فضایل اهل بیت علیهم السلام و مناقب امیر مؤمنان علیه السلام را از زبان او مى شنیدند. او به توصیه مولا على علیه السلام عمل مى کرد و فضیلت هاى آن حضرت و این خاندان پاک را همه جا نشر مى داد، با آن که مى دانست او را دستگیر خواهند کرد و از شاخه نخلى به دار خواهند آویخت. حتّى آن درخت خاص ّ را هم مى دانست کدام است.

گاهى هنگام عبور از کنار آن درخت که حضرت امیر علیه السلام به او نشان داده و فرموده بودند که بعداً با این درخت، ماجراها خواهى داشت، مى ایستاد و در پاى آن نخل نماز مى خواند و مى گفت: مبارکت باد اى نخل! مرا براى تو آفریده اند و تو براى من روییده اى. و همیشه به آن نخل مى نگریست.(٩)

 

فرجام سرخ

 

وقتى میثم از سفر حج به سوى کوفه برمى گشت، ابن زیاد دستور دستگیرى او را داده بود. گماشتگان او در حیره ، میثم را پیش از آن که به کوفه و خانه خود برسد، دستگیر کردند. وى هنگام دستگیرى، سالخورده و نحیف بود و جز پوستى بر استخوان هایش نمانده بود هر چند قلبى شجاع و دلى نیرومند داشت.

او را پیش ابن زیاد بردند. حرف هایى میان او و ابن زیاد ردّ و بدل شد. ابن زیاد از او پرسید: پروردگارت در کجاست؟ میثم تمّار جواب داد: در کمین ستمگران، که تو نیز یکى از آنانى.

گفت: باید از على بن ابى طالب علیه السلام بیزارى بجویى و به او ناسزا بگویى و گرنه دست ها و پاهایت را بریده و بر دار خواهم آویخت.

میثم گفت: مولایم على علیه السلام به من خبر داده که مرا به دار مى آویزى و زبانم را مى بُرى.

ابن زیاد براى ابراز دشمنى خود، گفت: دست و پایت را مى برم و رهایت مى کنم تا دروغ مولایت آشکار شود.

دستور داد او را به دار آویختند. میثم تمّار بر فراز دار هم، از فضایل على بن ابى طالب علیه السلام مى گفت و اعلام مى کرد: اى مردم! هر کس دوست دارد حدیثى از سخنان على علیه السلام را بشنود، پیش از آن که کشته شوم بیاید. من شما را از حوادث آینده تا پایان جهان خبر مى دهم. مردم مشتاقانه براى شنیدن سخنانش گرد آمدند و او از فراز دار بر ایشان سخن گفت و فضایل خاندان پیامبر علیهم السلام را به گوش مردم مى رساند.

سرانجام، دشمنان این سخنان را تاب نیاوردند، از این رو به دستور ابن زیاد، زبان او را بریدند و وى را با ضربت نیزه ها بر فراز دار به شهادت رساندند.

مدّتى پیکر پاک او بر سر دار بود و ابن زیاد براى زهر چشم گرفتن از مخالفان اجازه نمى داد آن را پایین آورند. هفت نفر از دوستان غیرت مند او با یکدیگر هم پیمان شدند و یک شب نگهبانان را غافلگیر کردند و جسد را پایین آوردند و آن را به خاک سپردند. مأموران، صبح فردا جنازه را بر دار ندیدند و هر چه گشتند نیافتند.(١٠) 

مرقد مطهر و الهام بخش آن شهید راه عقیده و ایمان، در نزدیکی مسجد کوفه است و شیفتگان حق، آن را زیارت مى کنند.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 

پى نوشت ها:

 

١ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج ٢ص ٢٩١.

٢ـ بحار الانوار ج ٥٣ ص ١١٣.

٣ـ یاران ایرانی اهل بیت علیهم السلام.

٤ـ سفینة البحار.

٥ـ رجال کشّى ص ٨٠- بحار الانوار ج ٤٢ ص ١٢٥.

٦ـ بحار الانوار ج ٤٥ ص ٢٠٢.

٧ـ نفس المهموم ص ٦٠.

٨ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدص٢٩٢.

٩- رجال کشّى ص ٨٦.

١٠ـ رجال کشّى ص٨٣.

 

تهیه شده در دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت_سعید بلوکی

  • کاربر۱

 

انا لله و انا الیه راجعون

مجموعه النبا العظیم شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و آقای ابو مهدی المهندس را به محضر امام عصر ارواحنا له الفدا و مقام معظم رهبری و ملت ایران و عراق تبریک و تسلیت عرض میکند.

ان شا الله بتوانیم با دعای امام غائبمان بقیة الله الاعظم و اطاعت از ولی فقیه ادامه دهنده راه این شهیدان سرافراز باشیم.

 

و تا نابودی استکبار جهانی و ریشه کن کردن لابی های یهود و صهیونیسم از پای نخواهیم نشست.

اللهم عجل لولیک الفرج 


مجموعه النبا العظیم

۱۳۹۸/۱۰/۱۳

 

قاسم سلیمانی به شهادت رسید

 

  • کاربر۱

بسم الله الرحمن الرحیم

  《مسأله  ولایت  و  نبأ عظیم》 


  نبأ عظیم به چند معنى تفسیر شده:

قیامت، قرآن، تمام اصول عقائد دینى اعم از مبدأ و معاد، ولى قرائن موجود در مجموعه آیات این سوره، نشان مى دهد که: تفسیر آن به  معاد  از همه برترى دارد.


ولى، در روایات زیادى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) و بعضى از طرق اهل سنت نقل شده،  نبأ عظیم  (خبر بزرگ) به مسأله ولایت و امامت امیر مؤمنان على(علیه السلام)که مورد اختلاف و گفتگو از سوى جمعى بود، یا به مسأله  ولایت به طور اعم  تفسیر شده است. 
این روایات، گاه از خود على(علیه السلام)، و گاه از امامان دیگر(علیهم السلام) نقل شده، که به عنوان نمونه سه روایت را در اینجا مى آوریم:
 
۱ ـ روایتى است که حافظ،  محمّد بن مؤمن شیرازى  که از علماى اهل سنت است نقل کرده که:

رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) در تفسیر  عَمَّ یَتَساءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ  فرمود:

منظور ولایت على(علیه السلام) است که از انسان در قبر درباره آنها سؤال مى شود، و هیچ کس در شرق و غرب عالم، در برّ و بحر از دنیا نمى رود، مگر این که فرشتگان از او درباره ولایت امیر مؤمنان(علیه السلام) بعد از مرگ پرسش مى کنند، و به او مى گویند: دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ و امامت کیست؟.(۱٠)
 
۲ ـ در حدیث دیگرى آمده است:

روز جنگ  صفین  مردى از لشکر  شام  در حالى که سلاح بر تن پوشیده، و قرآنى حمایل کرده بود، وارد میدان شد، و سوره  عَمَّ یَتَساءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ  را تلاوت مى کرد، على(علیه السلام)شخصاً به میدان او آمد و به او فرمود: أَتَعْرِفُ النَّبَأَ الْعَظِیْمِ الَّذِى هُمْ فِیْهِ مُخْتَلِفُونَ:  آیا مى دانى نبا عظیمى که در آن اختلاف دارند چیست ؟! 
آن مرد در جواب گفت:نه ، نمى دانم! 
امام فرمود: أَنَا وَ اللّهِ النَّبَأُ الْعَظِیْمُ الَّذِى فِیْهِ إِخْتَلَفْتُمْ وَ عَلى وِلایَتِى تَنازَعْتُمْ، وَ عَنْ وِلایتَىِ رَجَعْتُمْ بَعْدَ ما قَبِلْتُم... وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَعْلَمُونَ ما عَمِلْتُمْ:

منم آن نبأ عظیم که درباره آن اختلاف دارید! و در ولایت من به نزاع برخاسته اید، شما از ولایت من باز گشتید بعد از آن که پذیرفتید، و در قیامت خواهید دانست که چه عملى انجام داده اید !.(۱۱)
 
۳ ـ در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: أَلنَّبَأُ الْعَظِیْمُ الْوَلایَةُ:  نبأ عظیم همان مسأله ولایت است .(۱۲)
 
جمع میان محتواى این روایات، و آنچه در مورد تفسیر آیه به مسأله  معاد  ذکر کردیم، از دو راه ممکن است:
_ نخست این که:  نبأ عظیم  مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که همه اینها را شامل مى شود، هر چند به هنگام نزول این آیات تکیه قرآن بیش از همه در بیان این جمله، روى مسأله معاد بود، ولى این مانع نمى شود که آیه مصداق هاى دیگرى نیز داشته باشد.
 
_ دیگر این که: همان گونه که مى دانیم و بارها نیز گفته ایم، قرآن داراى بطون مختلفى است، یعنى یک آیه ممکن است معانى متعددى داشته باشد که از میان آنها یک معنى ظاهر است، و معانى دیگر، بطون قرآن است که به کمک قرائن مختلفى از آن استفاده مى شود، و یا به تعبیر دیگر، نوعى دلالت التزامى است که براى همه کس جز خاصان روشن نیست.
 
تنها این آیه نیست که داراى ظاهر و باطنى است، آیات زیاد دیگرى در قرآن کریم داریم که در روایات اسلامى تفسیرهاى گوناگونى براى آن آمده، که بعضى هماهنگ با ظاهر است، و بعضى معنى باطن را بیان مى کند.

""تفسیر نمونه""


گروه فرهنگی تبلیغی النبا العظیم

معاونت پژوهش قرارگاه فرهنگی تبلیغی النبأ العظیم

  • کاربر۱

بسم الله الرحمن الرحیم

کار فرهنگی در منظر رهبر معظم انقلاب

اصلاح جامعه بدون اصلاح فرهنگ آن میسر نیست. تلاش های اقتصادی و اجتماعی زمانی می توانند شاهد مقصود را در آغوش بگیرند که الزامات مورد نظر آنها در فرهنگ جامعه نهادینه شده باشد. ابعاد فرهنگ و تأثیر آن، بر خلاف باور برخی، به احداث مراکز آموزشی خلاصه نمی شود. گستره فرهنگ و کار فرهنگی از جزئی ترین فعالیت های فردی تا جدی ترین مسئولیت های اجتماعی کشیده شده است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است.»[1]

به همین دلیل ورود به عرصه فرهنگ و فعالیت های فرهنگی، به دلیل ابعاد گسترده آن، باید ورودی کارآمد، مداوم، همراه با مدیریت راهبری و در یک کلام حرکتی جهادی باشد. تعبیری که از سوی مقام معظم رهبری بارها مورد استفاده قرار گرفت و نهایتاً سال ۱۳۹۳ با آن نامگذاری شد. «واقع قضیّه این است که کارزار فرهنگی از کارزار نظامی اگر مهم تر نباشد و اگر خطرناک تر نباشد، کمتر نیست؛ این را بدانید؛… واقعاً یک میدان کارزار است اینجا»[2]چنین راهبرد ویژه ای نیازمند طرح یک مختصات خاص برای فعالیت های فرهنگی است. بدون در نظر گرفتن نیازها و لوازم مورد نیاز برای فعالیت های فرهنگی، نمی توان به پایان مطلوب آن ها دل بست. به همین دلیل جا دارد به شناخت ویژگی های کار فرهنگی مطلوب در بیان مقام معظم رهبری بپردازیم و به این پرسش مهم و اساسی پاسخ دهیم که اصولا برای توفیق در فعالیت های فرهنگی به چه لوازمی نیاز داریم؟ از چه موانعی باید بگذریم؟ و باید مراقب چه پرتگاه هایی باشیم؟

مراقب رخنه های فرهنگی باشید

ده ها سال است که ایرانیان با معضلی به نام غرب زدگی روبه رو هستند. انقلاب اسلامی ایران در واقع تقابلی جدی با رویکرد وابسته ساز غرب گرایان، در همه جوانب آن، به غرب بود. برخی معتقد بودند برای پیشرفت باید از فرق سر تا انگشت پای ایرانی، رنگ و بوی فرنگی بگیرد. با وجود پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزه بی امان با پدیده شوم تهاجم فرهنگی، امروزه با رخنه های متعدد فرهنگی روبه رو هستیم. نماد بارز رخنه فرهنگی، استحاله ارزش هایی است که با وجود صبغه های اعتقادیِ اسلامی و ایرانی، باید با لعاب تازه ای از فرهنگ غربی، به بیماری کشنده استحاله فرهنگی مبتلا شوند. در حقیقت ارائه ارزش های ضد دینی و ضد ایرانی، با قالبی ظاهراً موجه، به طالبان آن، فاجعه ای است که این روزها در جریان است. برخی به بهانه صدور ارزش های انقلابی و با ادعای تلاش برای مقابله با تهاجم فرهنگی، به دنبال ایرانیزه و اسلامیزه کردن تعابیری هستند که اصالتاً در برابر ارزش های ملی و مذهبی ما قرار دارند. مفهوم هزار وجه آزادی یکی از این دامهای مخوف و هراس انگیز است. برخی از افراد هر نوع حساسیت نسبت به فعالیت های ضدفرهنگی را، محدود کننده آزادی می دانند و مدعی اند، آزادی یکی از ستون های بی بدیل شکل گیری انقلاب اسلامی است. به تعبیر مقام معظم رهبری:

 «آزادی غیر از ولنگاری است؛ آزادی غیر از رهاسازی همه ضابطه ها است. آزادی ــ که نعمت بزرگ الهی است ــ خودش دارای ضابطه است؛ بدون ضابطه، آزادی معنی ندارد… اینکه ببینیم کسانی با استفاده از هنر، با استفاده از بیان، با استفاده از ابزارهای گوناگون، با استفاده از پول، راه مردم را بزنند، ایمان مردم را مورد تهاجم قرار بدهند، در فرهنگ اسلامی و انقلابی مردم رخنه ایجاد کنند، ما بنشینیم تماشا کنیم و بگوییم که آزادی است، این جور آزادی در هیچ جای دنیا نیست!»[3]

درک عمیق مفاهیم فرهنگی، هم برای مردم و هم برای مسئولان، می تواند ضمن بالا بردن هوشیاری آن ها، از رخنه های فرهنگی جلوگیری کند و این خود یکی از مهمترین ویژگی های یک فعالیت فرهنگی صحیح است.

شاه راه فرهنگ اسلامی- ایرانی

کار فرهنگی در قالب به اصطلاح هیئتی آن، فرجام مناسبی نخواهد داشت. در حالت بسیار خوشبینانه، بدون شناختن ابعاد کار فرهنگی و اهداف مورد نظر آن، با هرز رفتن و نابود شدن سرمایه های مادی و معنوی، بدون هیچ تغییر مطلوبی، روبه رو خواهیم شد. برخی به بهانه توصیه و نقد، هویت و اعتقادات بنیادین مردم ایران را به سخره می گیرند و نام آن را نقد و نقادی فرهنگی می گذارند. غافل از این که نقد و نقادی، خود نیازمند آداب و فرهنگ ویژه است. به تعبیر مقام معظم رهبری:

«من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت زنی و جنجال آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم.»

نادیده گرفتن خطوط انقلاب اسلامی و هویت اصلی ملت ایران، تحقیر اخلاق ایرانی و فرهنگ اسلامی و مقایسه ای احساسی و توام با لاابالی گری، زمینه سست شدن عزم راسخ ملی و توسعه بیماری سرطانی تردید را در میان مردم به وجود خواهد آورد. در چنین حالتی ضربه پذیری فرهنگ عمومی، که در میان غبار تردید حالتی مضاعف به خود گرفته است، راه را برای نفوذ فرهنگ بیگانه و از خود بیگانگی فرهنگی هموار خواهد کرد. بنابراین دفاع از هویت ایرانی و اسلامی و حفظ و ترویج ارزش های آن، می تواند یکی از مهمترین اهداف هر فعالیت فرهنگی باشد.

 این مسئله موضوعی است که از سوی مقام معظم رهبری به عنوان یک راهبرد در سال ۱۳۹۳، مورد تاکید قرار گرفته است.

کار فرهنگی، نیازمند عزم ملی است

بدیهی است که چنین امر مهمی نیازمند حرکتی جهادی و انقلابی است. فرهنگ عمومی ما در سال های اخیر دستخوش نابسامانی های فراوان بوده است. این نابسامانی بیش از هر چیزی ریشه در ناآگاهی دارد. احیای سنت امر به معروف و نهی از منکر در حوزه فرهنگ می تواند پشتوانه محکمی برای این هدف مقدس باشد. رویکرد مسئولان در این عرصه باید مبتنی بر استفاده از نقد و نظر کسانی باشد که به دلیل ارتباط دائمی و مستمر با مسائل فرهنگی، آسیب ها و ضعف های آن را می شناسند و قادرند نوری را فراراه مسئولان برای رسیدن به نتیجه مطلوب روشن کنند. احساس استغنا از نظر فعالان دلسوز فرهنگی، سم مهلکی است که مسئولان را به وادی ناکجا آباد خواهد کشاند. این موضوع مطلبی است که از سوی رهبر معظم انقلاب نیز مورد تأکید قرار گرفته است:

«اعتقاد من این است که مجموعه انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بی شماری از آنها در بین جوان های ما، در بین صاحب نظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیل کرده های ما حضور دارند ـ می توانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند. نقاط ضعف را و نقاط منفی را به رخ ما مسئولان بکشانند. گاهی می شود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد می گذرد در متن جامعه، اما آن جوان در متن جامعه است، او می فهمد؛ آن عزم ملّی و مدیریّت جهادی که عرض کردیم در زمینه فرهنگ، این است.»

 

پی نوشت ها:

 

[1] سخنرانی در حرم مطهر امام رضا علیه السلام، 1 / 1 / 93.

[2] سخنرانی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19 / 9 / 92.

[3] همان.

گروه فرهنگی تبلیغی النبا العظیم

معاونت فرهنگی قرارگاه فرهنگی تبلیغی النبأ العظیم